دنیای تار و پود فرش ایرانی به روایت بانوی هنرمند نصف جهان

4

شهرت جهانی فرش ایرانی نتیجه زحمت هنرمندانی است که عاشق کارشان هستند و در این مسیر علاوه بر کارآفرینی به آموزش فوت و فن کار هم اقدام کرده اند؛ خانم زمانی یکی از این هنرمندان اصفهانی است که می گوید: هنرجویی داشتم که روزی هفت تا قرص اعصاب و روان مصرف می کرد اما حالا بهبود یافته تا حدی که کاردانی رشته فرش را گرفت و در کمیته امداد مربی شد و الان هم اشتغال زایی می کند.

دنیای تار و پود فرش ایرانی به روایت بانوی هنرمند نصف جهان/ گلیم‌هایی که به کنیا رفت و برنگشت

به گزارش فرش فیروزه به نقل از خبرگزاری فارس، فائزه سراجان نوشت: سال پیش بود که برای تهیه گزارشی ویدئویی از فرش اصفهان به میدان نقش جهان رفته بودم. در بازار فرش فروش ها قدم می زدم و روحم میان بافت ها و گره ها گم می شد، رنگ و لعاب فرش ها آنقدر سر ذوقم آورده بود که نزدیکی های ظهر با صدای اذان به خود آمدم، بی آنکه فهمیده باشم ساعت ها فقط فرش ها را نظاره کرده بودم و درد دل بافنده ها را شنیده بودم.

دانشجوی کارآفرین دیروز، کارآفرین موفق امروز

امسال اما با یک بانوی هنرمند کارآفرین فرش و گبه آشنا شدم، خانم زمانی سال ۱۳۶۱ متولد شده و در هنرستان، طراحی و دوخت خوانده و در رشته تکنولوژی فرش در مقطع کارشناسی فارغ التحصیل شده است.

وی از سال ۸۱ تا ۹۶ با ارگان های زیادی مثل صنایع دستی، کمیته امداد، جهاد دانشگاهی، فنی حرفه ای کار می کرده و باعث شده از این طریق برای افراد زیادی در زمینه فرش و گلیم، اشتغال زایی شود.

برایم سوال است چرا با اینکه علاقه چندانی به فرش نداشته ولی این همه موفقیت کسب کرده و او می گوید: دلیلش اساتید خوبم بودند، سال ۸۰ آزمون های علمی دانشجویی برگزار می شد و در آن آزمون ها بعد از کسب رتبه سه وارد مرحله کشوری شدم که در آن مرحله نیز رتبه دوم را به دست آوردم و همین عامل ایجاد انگیزه شد.

این بانوی کارآفرین می گوید: جالب است بدانید، بدترین نمره دانشگاهی من بافت فرش بود طراحی ضعیفی داشتم و فقط به رنگرزی و رنگشناسی فرش علاقه نشان می دادم ولی مسابقات علمی دانشجویی باعث شد در بافت و رفوگری پیشرفت کنم.

جمله استاد، راه هدایت کارآفرینی

زمانی در ادامه می گوید: نزدیکی های فارغ التحصیلی، المپیاد فنی حرفه ای شرکت کردم و مقام دوم المپیاد گلیم بافی استان را بدست آوردم و همه این ها انگیزه کار من شد، جمله یکی از اساتیدم در موفقیتم خیلی تاثیر داشت، که می گفت:« اگر می خواهید مشغول به کار شوید، اگر بلد هم نیستید بگویید بلدم، به خاطر آن کلمه بلدم، تلاش می کنید و بالا می روید.» و دقیقا هم همین شد، یکی دیگر از دلایل شاغل بودنم این بود که می خواستم کارشناسی شرکت کنم و آن زمان کارشناسی علمی کاربردی نبود و گفتند درصورتی که کارشناسی بیاید، باید دو سال سابقه کار داشته باشید تا بتوانید کارشناسی شرکت کنید و این انگیزه شد تا دو سال کار کنم اما این دو سال تبدیل شد به ۱۶ سال و بعد از ۱۶ سال دوباره کارشناسی شرکت کردم و ارشد هم قبول شدم ولی چون تهران بود به دلیل بچه داری، انصراف دادم.

هنرمند گلیم و گبه می گوید: بعد از فارغ التحصیلی دو سال به عنوان مسوول ثبت نام و مربی گلیم و گبه یکی از آموزشگاه های آزاد فنی و حرفه ای مشغول به کار بوده و بعد از سه ماه، می فهمد کمیته امداد نیاز به مربی آموزشی دارد ولی آزمون می گیرد و در این باره می گوید: ابتدا آزمون اصفهان را دادم و آزمون بعدی تهران برگزار می شد، در یک شب سرد زمستانی خودم را رساندم تهران، تا فردایش آزمون بدهم و نهایتا پذیرفته شدم، تا سال ۹۸ با کمیته امداد به عنوان مربی پاره وقت کار کردم و همزمان با اداره صنایع دستی و فرهنگسراها همک اری داشتم تا اینکه سال ۹۳ آموزشگاه خودم را تاسیس کردم.

۷۰ درصد هنرجوها، وارد بازار کار می شوند

دست می کشم روی برجستگی های گلیم ها و از او درباره کارآفرینی می پرسم و پاسخ می دهد: بخش اصلی کارم، کارآفرینی است، ۷۰ درصد هنرجوهایی که آموزش می بینند وارد بخش تولید می شوند و به طور مستقیم پنج تا ده نفر در کار هستند.

از آنجایی که از بدو ورودم گلیم را روی تابلوها، پاف ها و سرپرده دیدم، از خانم زمانی درمورد کاربردهای گلیم بافی می پرسم و می گوید: پاف ها، تولید روی کفش و کیف چرمی، سرپرده های سنتی، روکش صندلی خودروها و… از کاربردهای گلیم است، گلیم بیشتر از فرش که جنبه تزیینی یا زیرپای دارد، کاربردی است.

هنرمند گلیم و گبه از همراهی همسر و فرزندانش در این مسیر می گوید: مربی استانی بودم و باید شهرستان های مختلفی آموزش می دادم، آن زمان هم مثل حالا تاکسی های آنلاین نبود که به راحتی خودم را به مقصد برسانم، فرزندم نوزاد بود که در سرما سوار اتوبوس می شدم و به مردم آموزش می دادم و پسرم تا مقطع ابتدایی در کارگاه هایم بزرگ شد.

از او در مورد تفاوت بافت فرش و بافت گلیم می پرسم که اینطور پاسخ می دهد: حصیربافی مقدماتی ترین دستبافته ای است که می توان از آن نام برد، بعد از آن گلیم ها و جاجیم ها هستند، در گلیم و جاجیم فقط تار و پود وجود دارد در حالیکه در فرش علاوه بر تار و پود، پرز هم وجود دارد.

زمانی افزود: قدیمی ترین فرشی که پیدا شده مربوط به ۲۵۰۰ سال پیش است که به دلیل سربازانی شبیه به سربازان هخامنشی و اسب های بالدار شبیه مجسمه های تخت جمشید آن را به فرش ایران نسبت می دهند.

نگاهم را از دارهای کوچک و بزرگ قالی می گیرم، در ذهنم یاد گرفتن این کار سخت جلوه می کند، ولی هنرمند گلیم و گبه می گوید: اگر کسی بخواهد فقط یک خفت را در ۵ یا ده دقیقه تمرین یاد می گیرد ولی در فرش و قالی بافی، هنرجو فکر می کند فقط یک خفت زدن است و یک پود دادن درصورتی که وقتی کارهای متفرقه به کارگاه می رسد، هنرجوها متوجه می شوند فقط همین خفت و پود ساده نیست و پیچیدگی هایی نیز دارد که برخی آموزشگاه ها فقط نحوه خفت و پود زدن را آموزش می دهند ولی اینکه چه کار کنم بافت تمیز و اصولی دربیاید را کمتر می بینیم.

دلیل افت کیفیت تابلوفرش هل در ۱۵ سال اخیر

وی یکی از دلایل افت کیفیت تابلوفرش ها در ۱۵ سال اخیر را آموزش های غیراصولی برخی آموزشگاه ها می داند و معتقد است: در نهایت تابلوفرش با کیفیت پایین می رود زیر دست رفوگر و مجبور می شود یک سری عملیاتی رویش انجام دهد تا فرش قابل ارائه به بازار باشد چون نکته های حین بافت رعایت نشده.

زمانی با اشاره به سابقه کاری ۲۲ ساله اش در ادامه بیان می کند: بین ۵ تا ۱۰ جلسه به بچه ها آموزش می دهم ولی بعد از این جلسات نیاز به تمرین و تکرار است و تاره می فهمند دنیای تار و پود چیست و باید قلق ها را یاد بگیرند.

بعد از این می روم سراغ بحث شیرین هنردرمانی، از زمانی به بعد دریافتم که باید این موضوع را از هنرمندان بپرسم، هنرمند گلیم و گبه حتی نمی گذارد سوالم درمورد هنردرمانی را کامل بپرسم، بی مقدمه می گوید: کاملا به این موضوع اعتقاد دارم.

پاسخش متعجبم نمی کند، چرا که همین جواب را از بقیه هنرمندان نیز شنیده ام، منتظر ادامه صحبت هایش هستم که می گوید: هنرجویی داشتم که روزی هفت تا قرص اعصاب و روان مصرف می کرد و انقدر افسردگی شدیدی داشت که اوایل نمی توانست روی کار، متمرکز شود ولی کار را جلو برد، اوضاع روانی اش بهبود یافت تا حدی که کاردانی رشته فرش را گرفت، در کمیته امداد مربی شد و دارد اشتغالزایی می کند.

زمانی در میان حرف هایش به شاگردش که پدر و مادرش را از دست داده بود اشاره کرد که چقدر هر روز مشتاق است کلاس بیاید و در این باره با شوق می گوید: بچه ها دوست دارند در کارگاه باشند، دورهمی کوچک و گرمایی که از حضورشان در کارگاه به وجود می آید موجب دلگرمی است.

حضور در نمایشگاه های خارجی

هنرمند گلیم و گبه از حضورش در چند نمایشگاه خارجی می گوید، او چند کیف و کفش چرمی که تلفیق چرم و گلیم بوده را به کنیا می فرستد و درحالی که باورش نمی شده چیزی فروش برود، تمام محصولات فروخته می شود همچنین در نمایشگاهی در سلیمانیه عراق نیز شرکت کرده است.

وی با اینکه در دوران کرونا تعداد کمی هنرجو می پذیرفته ولی در میان آن ها حضور هنرجویی از آلمان را به یاد می آورد و می گوید: دانشجوی ایرانی داشتم که آلمان درس می خواند و در دوران کرونا که آمده بود اصفهان با هدف آشنایی با بافت و رفوگری، کلاس هایم را شرکت کرد و می گفت در آلمان وقتی می رویم در شهر و می فهمند ایرانی هستیم، اولین چیزی که صحبت می کنند فرش ایران است.

فرش ایران، محبوب نزد آلمانی ها

آن دانشجو طبق حرف های خانم زمانی در کلاس های فرش شرکت کرده بود تا اصول و پایه اولیه درمورد فرش ها را بداند که اگر درباره فرش ایران از او سوال کردند، بتواند پاسخ دهد.

هنرمند گلیم و گبه سال ۱۴۰۰ مهمان فرمانداری اصفهان به عنوان بانوی کارافرین بوده، او کمی چهره اش درهم می شود و با ناراحتی می گوید: به فرماندار گفتم حال فرش بد است و انقدر هنر دیده نمی شود و صندلی آموزشی ما در هنر ضعیف شده که ترکیه یا دیگر کشورهای حاشیه ایران به رفوگری فرش های ایران اقدام می کنند چراکه درخصوص فرش محدودیت گمرکی داریم؛ فرش که مبداش ایران است نمی تواند برگردد، حتی اگر فرش آسیب دیده باشد، برای رفو هم اجازه ورود به ایران ندارد.

زمانی در ادامه بیان می کند: مسوولیت مرکز ملی فرش ما بالاتر از آن است که کارهایش به چهار تا نمایشگاه و المپیاد ختم شود و باید قوانین صادراتی و وارداتی بازنویسی شود.

ماجرای کارگاه فرش بافی در زیرزمین سالن مطالعه

کارگاه اش در زیرزمین یک سالن مطالعه است که درباره این اقدام می گوید: تا هفت سال پیش هم فضاهای خصوصی را اجاره می کردم و دربست بود و ۶ سال پیش در کانون امام خمینی که زیر نظر آموزش و پرورش بود کار می کردیم ولی از مهر امسال این کانون به دانشگاه فرهنگیان تبدیل شد و مجبور شدیم تخلیه کنیم و توسط یکی از شاگردهایم زیرزمین یکی از سالن مطالعه های شهر برای اجاره پیشنهاد شد و چند وقتی است اینجا هستیم این نشانه این است که فرهنگ و هنر همیشه می توانند کنار هم باشد.

ساعت کاری سالن مطالعه تمام می شود و مجبور می شوم به گفت و گو خاتمه دهم هرچند گرمای صحبت خانم زمانی آنقدر شیرین است که اگر ساعت ها به گفت و گو با او بنشینم خسته نخواهم شد، دیدن دارهای قالی و نشستن روی پاف های دست سازِ خوش رنگ و لعاب، روحم را جلا بخشیده و باران بهاری طراوتش را بیشتر کرده است.

4.8/5 - (302 امتیاز)
4 نظرات
  1. فیروزه امجدی می گوید

    این خانم تو دانشگاه ما بود-کارشناسیش رو با تقلب گذروند.اره ادعا خیلی داشت-ما دانشجوهای بهتر از این زیاد داشتیم .از حرفهای الانش هم معلومه چیزی بارش نیست

    1. ناشناس می گوید

      واقعاً چیزی بارش نیست،فقط پول براش مهمه
      متاسفم که گزارشگر بدون تحقیق وآگاهی این مطالب رو پخش کرده.

  2. ناشناس می گوید

    سلام.این خانم رو من میشناسم.بیشتر پول براش مهمه تا هنر.چه جالب که رنگ عوض کرده.

  3. ناشناس می گوید

    واقعاً چیزی بارش نیست،فقط پول براش مهمه
    متاسفم که گزارشگر بدون تحقیق وآگاهی این مطالب رو پخش کرده.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.