عبدالعزیز فرمانفرمائیان معمار ساختمان موزه فرش ایران

0

عبدالعزیز فرمانفرمائیان بنیانگذار نخستین دفتر «مهندسان مشاور» و معمار ساختمان موزه فرش ایران در سال ۱۲۹۹ هجری شمسی در خانواده ای متمول و وابسته به سلطنت قاجار بدنیا آمد.

عبدالعزیز فرمانفرمائیان معمار ساختمان موزه فرش ایران

پدر وی عبدالحسین میرزا فرمانفرما از نوادگان عباس میرزا به شمار می آمد و سال ها به عنوان والی ایالت های مهم حکمرانی کرده بود و مادرش «بتول خانم احشمی» از جانب پدری به سادات احشمی کرمانشاه و از طرف مادری به خاندان دولتشاهی و محمدعلی میرزا دولتشاهنسب می برد.

او علاوه بر عبدالعزیز از فرمانفرما صاحب هشت فرزند شد، از جمله مریم فیروز مؤسس سازمان زنان حزب توده)، منوچهر فرمانفرمائیان (نویسنده کتاب خون و نفت) و عبدالعلی فرمانفرمائیان (مؤسس نخستین پالایشگاه خصوصی نفت در ایران. تمامی جمع پرشمار برادران و خواهران وی از شخصیت های ذی نفوذ عصر پهلوی در ایران بودند. برادرزاده وی فیروز فیروز نیز به معماری در ایران اشتغال دارد.

عبدالعزیز فرمانفرمائیان ٣١ خرداد ١٣٩٢ شمسی برابر با ٢١ ژوئن ٢٠١٣ میلادی در املاک خود در اسپانیا به سن ٩٣ سالگی درگذشت. هیچ اثری از وی در خارج از ایران در طی ٣٥ سال حضورش در خارج از ایران ثبت نشده است.

وی جزء نخستین نسل از معماران تحصیل کردۀ ایرانى در خارج از کشور به شمار می رفت. وی تحصیلات خود را در سال ۱۳۳۰ در دانشکده بوزار (دانشسرای عالی ملی هنرهای زیبای پاریس) به پایان رساند و در همان زمان به ایران بازگشت. او پس بازگشت به ایران در آغاز کار در گاراژ پدرش اقدام به طراحی برای خانه های دوستان و آشنایانش کرد و چندی بعد در یکی از آتلیه های دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران تحت نظر مهندس فروغی به همراه آفتن دلیان، هوشنگ سیحون و حیدر غیایی، به کار و تدریس اشتغال یافت و با آنان همکاری کرد.

دفتر مذکور علاوه بر کار طراحی معماری، در حوزۀ شهر و شهرسازی نیز به فعالیت هایی مباردت ورزید و در همین راستا بین سال های ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۴ کلیه کارهای غیرصنعتی کنسرسیوم نفت شامل؛ شهرسازی، مدرسه سازی و خانه سازی مجموعۀ شرکت «مس سرچشمه کرمان»، شرکت «خانه» کرج، شرکت خانه در اصفهان و غیره را انجام داد. در همین جهت از عمده ترین فعالیت های وی در حوزۀ طراحی شهری نیز می توان به تهیه «نقشه جامع شهر تهران» با همکاری «ویکتور گروئن» اشاره کرد.

پس از جنگ جهانی دوم در ادامه فعالیت این گروه از معماران، روند رو به افزایش روکود اقتصادی و غلبه رویکرد بازسازی، حوزۀ معماری را خالی از تأثیر نگذاشت و منجر به آن شد که تنها توجهی سطحی و نمایشی به معماری شود و از معماری تنها به منظور ابزاری برای بازسازی نمادهای ملی و تقویت روحیه و هویت ملی کشور بهره گرفته شود. به همین دلیل است که در آن دوران به تأسی از آموزه های پاریسی و اروپایی طراحان ایرانی، شاهد طراحی میدان هایی با نماد رهبران ملی، بناهای یادبود بزرگ مقیاس و نمادهای کلان شهری بجای بناهای کوچک هستیم. لذا از این رو بود که بناهایی چون فرودگاه مهرآباد اثر «محسن فروغى» و مشاوران سوئدى وى، ساختمان مجلس سنا اثر «حیدر غیایى» و ساختمان دفتر مرکزى شرکت ملى نفت ایران اثر «عبدالعزیز فرمانفرمائیان» توانستند نظر عموم مردم را که با عملکرد، تکنولوژى و ساخت کاملاً متفاوتى روبه رو شده بودند را به خود جلب کنند.

با توجه به این زمینۀ فرهنگی- اجتماعی و بلندپروازی های شخصی، کاملاً طبیعی است که شخصی همچون عبدالعزیز فرمانفرمائیان که فارغ التحصیل بوزار پاریس است، نتواند در فضای محدود تدریس پاسخگوى نیازهاى درونى و کنکاش هاى بیرونى خود باشد. به همین دلیل وی از محیط آکادمیک استعفا می دهد و یک دفتر مهندسی که جای خالی آن سال ها احساس می شد و خلاء آن را دفاتر خارجی پر کرده بودند را تأسیس می کند.

انگیزۀ مضاعف و ممارست بیش از اندازه وی در انجام کارهای بزرگ و ماندگار، سبب همکاری نزدیک او و سازمان برنامه شد. آغاز اعتماد به معماران ایرانی که با عملکرد شایسته عبدالعزیز فرمانفرمائیان گره خورده بود، منجر به آن شد که «ابوالحسن ابتهاج که از مؤسسان برنامه ریزی در ایران بود بتواند با ارجاع کار به او و معماران ایرانی دیگر، گام نخست را در جایگزین نمودن دفاتر مشاوران ایرانی به جای مشاوران خارجی بردارد که تا قبل از سال ۱۳۳۲ همۀ کارهای بزرگ در ساخت و ساز کشور را برعهده داشتند» (مختاری، ۱۳۹۰: ۲۰۷).

او براى این کار از مراجعه به منابع خارجى نیز دریغ نمىکرد و ضعف پروژه هاى خود را بدین ترتیب برطرف مى کرد. در چنین بستر مناسبی بود که تعداد دیگری از معماران درجه یک آن زمان نیز شروع به تجربه اندوزى کردند و وارد بازار کار شدند.

به همین دلیل است که «کامران دیبا» در نوشته اى دفتر فرمانفرمائیان را به خاطر تعدد کادر فنى و کیفیت حرفه اى و قدرت انجام کار در زمان خود و در خاورمیانه «بى نظیر» مى شمرد و از جمله دستاوردهاى این دفتر را « معرفى تکنولوژى پیشرفته در ساختمان بلندمرتبه» مى داند که «با روش هاى ضدزلزله محاسبه شده اند.» نمونه هاى این بلندمرتبه سازى را هنوز مى توان در تهران و در چندین سازه شاخص دید. دفتر مرکزى شرکت نفت، ساختمان وزارت کار، ساختمان وزارت کشاورزى، برج هاى سامان، برج هاى ونک پارک، ساختمان بانک اعتبارات ایران و… از این جمله اند که هنوز در بافت شهرى پایتخت خودنمایى مى کنند و در میان ساختمان هاى بلندمرتبه نوساز از شکوه نیفتاده اند.

موزه فرش ایران

اقدامات معماری فرمانفرمائیان محدود به موارد فوق نمی شود و از کارهاى شاخص دیگر وی مى توان به کاخ نیاوران، کاخ مادر در سعدآباد، کاخ محمدرضا پهلوى در سعدآباد، کاخ سلطنتی جامعه و میدان اسب دوانی، کاخ پرنس خالد در ریاض (عربستان سعودى)، موزه فرش ایران، استادیوم آزادى با دریاچه، ساختمان پست تهران، ساختمان مرکزى اداره تلویزیون ایران، کارخانه ارج، دانشکده کشاورزى کرج، ترمینال حجاج و ترمینال مسافرى صدهزارمترى فرودگاه مهرآباد، پاویون ایران در نمایشگاه بین المللى مونترال (۱۹۶۷)، ساختمان هاى دانشگاه تهران در امیرآباد، ساختمان بانک صادرات اصفهان، کارخانه داروپخش درجاده کرج، بیمارستان۲۰۰ تختخوابى براى ارتش در شمال تهران، دهکده خانه درکرج، ساختمان بانک اعتبارات ایران، ساختمان بورس و چندین طرح اجرا شده دیگر در حوزه شهرسازى اشاره کرد.

عده ای معتقدند که مبادرت به انجام بسیاری از پروژه های ملی و کلان از سوی این گروه مهندسان مشاور به دلیل روابط خانوادگی و لابی گری دولتی شخص عبدالعزیز بوده است. اما اگر این فرض را صحیح قلمداد کنیم، باز هم نباید تاثیر کیفیت و توانایی کارآمد این شرکت را نادیده انگاشت. برای مثال خداداد فرمانفرمائیان که مدتی در سمت ریاست سازمان برنامه بود، دربارۀ پروژۀ استادیوم آزادی می گوید:

«من برادری دارم به اسم عبدالعزیز فرمانفرمائیان که آرشیتکت خیلی معروفی در ایران بود و دستگاهش هم بزرگترین بود. در عین حال ما یک سیستم کامپیوتر ایجاد کرده بودیم که ویژگی ها و ارزش یابی تمام مقاطعه کاران و مهندسین مشاور سازمان برنامه در آن ضبط بود. این جزو کارهائی بود که مهندس رادپی معاون فنی من در سازمان برنامه شروع کرده بود و انجام شده بود. عبدالعزیز فرمانفرمائیان بین آرشیتکت های کشور اول بود. چندین معیار برای ارزیابی داشتند مثلا حجم کارهایی که مهندس مشاور در گذشته انجام داده، تعداد افرادی که در استخدام دارد، تحصیلات آن افراد، الی النهایه. دیگران هم خیلی زیاد بودند. علاوه بر این من این برادر را خیلی دوستش داشتم و دارم و همیشه خیال می کردم که واقعا معمار خیلی خوبی است … تا اینکه قضیه ساختن استادیوم ۱۰۰ هزارنفری پیش آمدکه المپیک آسیا قرار بود در آن اجرا شود. دستور آمد قبل از اینکه من بروم سازمان برنامه، البته زمان مهدی سمیعی هم دستور آمده بود که این را بدهید به عبدالعزیز فرمانفرمائیان. من عریضه نوشتم که این صلاح و صحیح نیست … دوباره دستور آمد از دفتر مخصوص از طرف معینیان. بلند شدم رفتم حضورشان و گفتم قربان صلاح نیست که چاکر به برادرم چنین طرح بزرگی را بدهم. فردا همه جور حرف می زنند… بعد دستور سوم آمد … {به حضور شاه رسیدم} و استدعا کردم اجازه بفرمایید که چاکر این طرح را رد کنم به وزارت آبادانی و مسکن. گفتند بسیارخوب، همینطور عمل کنید. برگشتم طرح را یکجا رد کردم به وزارت آبادانی و مسکن که در آن موقع در آنجا کوروس آموزگار وزیر بود و بعدا رفت به اجرا. هنوز که هنوز است برادرم به من سر این قضیه بد و بیراه می گوید.» (خاطرات خداداد فرمانفرمائیان، ۱۳۸۱ : ۲۶۱ و ۲۶۲).

در پایان ذکر این نکته ضروریست که ویژگی بارز اکثر کارهای عبدالعزیز فرمانفرمائیان همچون ویژگی غالب شخصیتش این بود که بدون هیچ گونه دلهره و ترسی قدم به وادی بلندنگری و به تبع آن بلندمرتبه سازی نهاد. همین امر بود که او را بر آن داشت تا با الگوی برداری از معماری مدرن و جسارت غربی در فرا رفتن از عرصه های تنگ، به صورت استعلائی گوی رقابت را از آنان برباید و خود را به قلل رفیع در عرصه کار و هنر معماری برساند. باید اذعان داشت که در این الگوبرداری وی نه تنها مقلدی محض نبود بلکه در هر جا که امکان پذیر بود معماری مدرن را با اندوخته های سنتی در هم می آمیخت و اثری بدیع و زیبا خلق می نمود که چشم هر بینده ای به خود محصور می کرد.

4/5 - (4 امتیاز)
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.