ارباب حسن تفضلی پدر صنعت نساجی ایران
ارباب حسن تفضلی معروف به حاجی ارباب، پدر نساجی ایران است.
شناخت تاریخ معاصر کاشان، بدون ارزیابی و نقش فعالیت صنعتی کارخانه ریسندگی و بافندگی کاشان بر اشتغال منطقه و مدیریت تفضلی بر نهاد اتاق بازرگانی و صنایع این شهر و کارخانه، مطالعه ناقص و ناتمامی است.
تفضلی، یکی از بنیانگذاران مهم صنعت نساجی در کاشان است. کارخانه کوچک وی طی 45 سال به یکی از بزرگترین واحدهای نساجی کاشان و ایران تبدیل شد.
حسن تفضلی، فرزند عبدالرحیم، سال 1274 در کاشان به دنیا آمد. در تجارت کالاهای مختلف در بازار کاشان فعالیت داشت. تحصیلات وی بر اساس کارت بازرگانیش، لیسانس بود.
او در 39سالگی -28 آذر 1313، با سرمایه اولیه 200 تومان- با مشارکت چهار نفر، اولین فعالیت مدرن نساجی را در شهرش تاسیس کرد. ابتدا با کارگاه کوچکی برای تهیه نخهای صنعت فرشبافی با 100 نفر، شروع به کار کرد.
اول تیر 1327 به منظور توسعه کارخانه، نوسازی ماشینآلات ریسندگی و بافندگی و چیتسازی، مبلغ 48 میلیون ریال به سرمایه شرکت، اضافه شد.
در سالهای 1334 و 1338 با افزایش سرمایه، کارخانه دیگری با 14 هزار دوک نخریسی و 508 ماشین بافندگی، رنگرزی، چاپ و تکمیل، تاسیس شد، که روزانه 70 هزار متر پارچه پشمی، ابریشمی، پوپلین، ساتن و کرپدوشین تولید میکرد.
پس از هشت سال (سال 1346) تعداد دوکهای نخریسی به 36500 عدد، ماشینهای بافندگی به 1040 عدد و تعداد کارکنان به 2800 نفر افزایش یافت.
روزانه حدود صد هزار متر پارچه و 90 نوع بافته، تولید میشد. قسمت ریسندگی، بافندگی، رنگرزی، چاپ و تکمیل انواع منسوجات – از پنبه طبیعی، الیاف سنتیک- پارچههای زنانه و مردانه تولید میکرد.
در سال 1350 شرکت از واحد جدید خود بهرهبرداری کرد و با 20 هزار دوک ریسندگی و دستگاههای بافندگی، محصولات کرب، ژورژ، فاستونی، پلیاستر، پوپلین و پارچههای مبلی تولید کرد.
کارکنان شرکت در سال 1352 به 3200 نفر رسید؛ سال 50، بیش از 15 میلیون ریال، سود ویژه بین کارگران توزیع شد.
سرمایه شرکت سال 1356 به یک میلیارد و 755 میلیون ریال افزایش یافت. طی 40 سال، زیربنای کارخانه به 58 هزار مترمربع رسید. محصولات آن انواع منسوجات نخی، ابریشمی، الیاف پشمی، مصنوعی، متقال و تولید سالانه شرکت، 35 میلیون متر، از انواع پارچه بود.
در اسفند 1355 ریسندگی و بافندگی کاشان در بورس پذیرفته شد، بهای اسمی هر سهم 5000 ریال و آخرین قیمت هر سهم در پایان 1357، به مقدار 10300 ریال بود. این شرکت در سال 1357 با بیش از 8500 سهامدار، حدود 4500 پرسنل، چهار متخصص خارجی و 11 مهندس فعالیت داشت.
دومین سرمایهگذاری صنعتی ارباب تفضلی در سال 1334، در کارخانه مخمل کاشان صورت گرفت که 25 درصد سهم متعلق به تفضلی و 75 درصد سهم از آن خاندان لاجوردی بود.
کارخانه مخمل و ابریشم کاشان حدود 120 هزار مترمربع زمین و 6500 مترمربع زیربنا داشت و به تولید انواع نخ، پارچههای چادری، حریر، انواع مخمل پتویی، مبلی، کبریتی، پلاش، شیفون و نخی، سجاده و… میپرداخت و طی 25 سال بهتدریج توسعه یافت. در اواسط دهه 40، سرپرستی مخمل با تفضلی، لاجوردیان و محمود رضایی (فارغالتحصیل مدیریت صنعتی از آمریکا) بود. این کارخانه در سال 1345 حدود 2000 پرسنل داشت.
در بهمن 1353 شرکت مخمل و ابریشم کاشان در بورس پذیرفته شد که ارزش هر سهم آن 1000 ریال بود. در سال 1357 ارزش معاملاتی آن به 1400 ریال رسید. شرکت مخمل در سال 1357 بیش از 2040 سهامدار داشت و سرمایه آن پس از چند مرحله به یک میلیارد و 567 میلیون ریال، افزایش یافت.
مدیران و سهامداران کارخانه، تفضلی، لاجوردیان و خانواده لاجوردی بودند. تفضلی مدیری مجرب و آشنا به بازار بافندگی ایران بود که در صنعت نساجی سابقهای 20ساله داشت.
او در زمان تاسیس مخمل، صنعتگری شناختهشده (در حوزه نساجی) بود. محصولات کارخانه مورد پسند بازار بود و هرقدر تولید میشد به فروش میرسید، بهطوری که فروش شرکت از 49 تومان در سال 1349 به 500 میلیون تومان در سال 1357 رسید.
برای افزایش تولید به کارگران پیشنهاد شد بر پایه کارمزد (بهجای روزمزد) کار کنند. مزد کارگران، شش تومان، در ازای 12 متر تولید مخمل بود. هر کس، بیشتر از 12 متر میبافت، مزد آن را دریافت میکرد. تولید آنان بهموازات بالا رفتن سطح بهرهوری به روزی 28 متر و دستمزد آنان به 10 تا 14 تومان رسید.
نگاهی اجمالی به تحول سرمایهگذاری، مقدار تولید، تعداد پرسنل، و افزایش واحدها نشانگر این است که تفضلی طی بیش از چهار دهه، بهطور دائم به نوسازی و توسعه واحد اقتصادی خود میاندیشید.
تفضلی در نهادهای کارفرمایی، اتاق بازرگانی کاشان و ایران مشارکت داشت.
وی به دلیل سابقه طولانی در صنعت نساجی، فردی معتبر و شناختهشده در این زمینه بود؛ از اینرو در 30 آبان 1334 در انتخابات اتاق بازرگانی کاشان حسن تفضلی، حسین اطمینان، حسین شریفیان و حاج سیدمحمد سیدی به نمایندگی انتخاب شدند و محمود کیهان را به عنوان رئیس اتاق بازرگانی کاشان، انتخاب کردند.
سال 1339 تشکیل سندیکای صاحبان نساجی صورت گرفت. در آغاز، ریاست آن را حسن کورس و خزانهداری آن را القانیان بر عهده داشت. تا سال 1357 حسن تفضلی، عبدالله مقدم، محمدعلی غضنفر، محسن اخوان و… از اعضای هیات مدیره سندیکا بودند.
زمانی که مخمل شیفون از فرانسه، وارد ایران شد، تفضلی و لاجوردیان به فکر تهیه این پارچه در خود ایران افتادند. مدیر کارخانه گوسکن سازنده ماشین مخمل به آنان گفت فقط چند کارخانه در اروپا قادر به تولید این محصول باکیفیت هستند و آنان را به علت مشکل و ظریف بودن تولید مخمل، از این کار بازداشت.
تفضلی گفت، این صنعت، مال کاشان است و 400 سال پیش، از کاشان به چین و سایر نقاط رفته است؛ چگونه ما نمیتوانیم این محصول را تولید کنیم؟
با اصرار تفضلی، قرارداد خرید 50 دستگاه به امضا رسید. آنان دو مهندس تولیدکننده مخمل را با دو برابر حقوق دریافتی در آلمان و پرداخت هزینه مسکن به کاشان آوردند تا به تولید مخمل بپردازند.
تفضلی و لاجوردیان در سال 1343 به فکر تولید چادر مشکی، پارچه پلیاستر زنانه و مردانه و آستری ابریشمی افتادند. آنان به ژاپن رفتند تا کارخانه حریربافی را خریداری کنند.
در آغاز 200 دستگاه از ژاپن و پس از آن 100 دستگاه از سوئیس خریدند. تا انواع چادر، آستر و لباس پلیاستر را تولید کنند. به همین منظور، چند مهندس ژاپنی را به مدت سه سال در کارخانه مخمل استخدام کردند.
حسن تفضلی، اکبر لاجوردیان و دکتر علی خویی، از اعضای اتاق بازرگانی در سال 1345 به حج رفتند. متوجه شدند که انواع سجادهها به ارزش چندین میلیون دلار از بلژیک و ایتالیا به عربستان سعودی صادر میشود. آنان اقدام به وارد کردن ماشینآلات تولید سجاده از بلژیک و نصب آن در ایران کردند. و پس از سه سال، قادر به تولید آن شدند. این سجادهها آنچنان مورد استقبال قرار گرفت که تمام تولیدات، بهجای صادرات در بازارهای داخلی به فروش میرسید.
کار به جایی رسید که مخمل وارداتی را به نام مخمل کاشان میفروختند و شرکت برای شناسایی تولید داخل در گوشهای از سجاده پرچم سهرنگ ایران را طراحی میکرد.
در خرداد 1353 فرح پهلوی از کارخانههای نساجی کاشان بازدید کرد؛ هنگام بازدید، چهار نفر از صاحبان صنایع کاشان از او اجازه خواستند برای تربیت مهندس و تکنسین مورد نیاز کارخانجات کاشان، یک مجتمع آموزش صنعتی، مشابه دانشکده کار بلژیک احداث کنند. همچنین خواستار تاسیس بیمارستانی از سوی تامین اجتماعی شدند؛ چرا که 10 هزار کارگر بیمهشده در کاشان وجود داشت؛ در ضمن، خواستار رسیدگی به مساله وجود املاح در آب لولهکشی شدند. شش هزار متر زمین اهدا شد که وی آن را برای پارک کودک، اختصاص داد.
پیش از تاسیس کارخانههای نساجی، مردم کاشان در جستوجوی کار به اصفهان میرفتند. رویای فعالان صنعتی – مثل تفضلی و لاجوردی – آن بود که با تاسیس کارخانه اهل کاشان برای کار به شهرهای دیگر نروند. در شهرشان بیکاری وجود نداشته باشد؛ با توسعه کارخانههای نساجی این رویا پس از سه دهه تحقق یافت. تنها در کارخانه مخمل و راوند و ریسندگی و بافندگی حدود هشت هزار نفر شاغل شدند.
پس از آن، حتی برای کارهای ساختمانی و نیروی کار، کارگر از سایر استانها به کاشان مهاجرت میکردند. آنان به دلیل کمبود کارگر در کاشان، پیششرط شش کلاس سواد و معافیت از نظام را کمتر رعایت کردند. مشکل کمبود کارگر، به حدی بود که برای کارخانه راوند کاشان، ریسندگی اراک و پوشینهبافت قزوین، هزار کارگر ماهر از کره جنوبی آوردند. دو کارخانه را به علت کمبود کارگر در کاشان به اراک و شهر صنعتی قزوین منتقل کردند؛ بر همین اساس، سطح دستمزدهای روزانه در کاشان در اوایل دهه 50 به 16 تا 18 تومان افزایش یافت.
در خرداد 1353 فرح پهلوی از کارخانه های نساجی کاشان بازدید کرد؛ هنگام بازدید، چهار نفر از صاحبان صنایع (حسن تفضلی، اکبر لاجوردیان، محمدتقی و سید محمد فقیهی) که از مؤسسین کارخانه کاموا بودند با وی دیدار کردند و از او اجازه خواستند برای تربیت مهندس و تکنسین مورد نیاز کارخانجات کاشان، یک مجتمع آموزش صنعتی، مشابه دانشکده کار بلژیک احداث کنند.
همچنین خواستار آن شدند که تأمین اجتماعی بیمارستانی تأسیس کند؛ چرا که ده هزار کارگر بیمه شده در کارخانه های بزرگ کاشان وجود داشت.
در ضمن، خواستار رسیدگی به مسئله وجود املاح در آب لوله کشی، شدند. دیگر خواسته آن ها تأسیس فرودگاه در کاشان بود.
در پایان این دیدار، لاجوردی شش هزار متر زمین به فرح پهلوی اهدا کرد که وی آن را برای پارک کودک، اختصاص داد.
تفضلی بین کارگران، به ارباب مشهور بود؛ دائماً در مصاحبهها تکرار میکردند:
تا ارباب بود، کارگران با جان و دل کار میکردند و کسی شرمنده زن و بچهاش نبود. پارچه تولید کارخانه با برترین کیفیت تولید میشد و بازاریان برای خرید آن رقابت میکردند. همه چیز هماهنگ و منظم بود. وقتی رفت، بهتدریج همه چیز تغییر کرد. صلابت و مدیریت خردمندانه، پس از وی دیده نشد.
به روایت یکی از کارگران عضو انجمن در فضای انقلابی دهه 60 فشار نمایندگان انجمن و شورای اسلامی کارگران کارخانه به حدی بود که تفضلی را از سوار شدن به ماشین بنز بازمیداشت؛ زیرا آنان سوار شدن بر ماشین لوکس را توهین به ارزشهای انقلاب میدانستند؛ طوری که مجبور شد ماشینش را تغییر دهد. یکی از همان کارگران میگفت که هرگاه بر سر مزارش میرود از وی طلب عفو میکند.
مدیریت، پس از 36 سال در صنایع ریسندگی و بافندگی کاشان به اهدافش نرسید؛ حتی نتوانست شرکت را سرپا نگه دارد. شرکت از سال 1377 دچار بحران شد. سال 1386 طلب کارگران از کارخانه 16 میلیارد تومان بود؛ که پنج میلیارد تومان آن، طلب کارگران بازنشسته و 11 میلیارد تومان آن، متعلق به کارگران شاغل بود. آنان با فروش سرمایههای شرکت، بازخرید پرسنل و بازنشسته کردن پیش از موعد کارگران، کوشیدند زیان انباشته را کاهش دهند.
تفضلی در کارهای نیکوکارانه مشارکت داشت - کمک به ساخت باشگاه ورزشی کارگران، ساخت مرکز رادیولوژی و بخش سیسییو در بیمارستان شهید بهشتی کاشان، مرمت مزار محتشم کاشانی و چاپ اشعار وی، کمک به مساجد و هیاتهای مذهبی نشانگر توجه او به مسائل خیریه بود.
کمک مالی برای تاسیس دانشکده علوم پزشکی کاشان بخشی از فعالیتهای اجتماعی او پس از انقلاب بود. همچنین دخترش زیبا تفضلی در احداث ساختمان دانشکده نساجی و هنر دانشگاه کاشان، نقش بسزایی داشت.
بزرگترین اتهام وی، مشارکت در بانک صنایع (سال 1352) بود؛ ماهی چند بار بدون دریافت دستمزد در جلسات آن شرکت میکرد (1356ـ1354).
با اینکه کارمند بانک نبود در 27 مرداد 1359 کارگزینی بانک صنایع سابق، وی را اخراج کرد. پس از انقلاب به علت عضویت در بانک صنایع ممنوعالخروج شد. در بهمن 1361 با قید تعهد مبنی بر عدم خروج از حوزه قضایی تهران و کاشان و سپردن وثیقه پنج میلیونتومانی آزاد شد.
کارخانه ریسندگی و بافندگی کاشان تیر 1358 مشمول بند دال قانون حفاظت صنایع قرار گرفت و جزو هیچ یک از بندهایی که اداره واحدها را در اختیار سازمانهای دولتی قرار میدهد، نشد. با اینکه مشمول مصادره نشد، از سال 1359، ممنوعالمعامله شد و نتوانست فعالیت اقتصادی خود را توسعه دهد. در حالی که بیمار بود، نمیتوانست برای درمان به خارج از کشور برود. قریب 9 سال پیگیری وی در شعبههای مختلف دادگاه تا زمان مرگش ادامه داشت.
بانک مرکزی شهریور 1366 (دو ماه پیش از فوت) اعلام کرد خروج ارزی از سوی تفضلی صورت نگرفته است. زندگی این کارآفرین در رویای ناکجاآباد به پایان رسید (آبان 1366). پس از انقلاب در تمام مکاتباتش با نهادهای حقوقی، تاکید بر 50 سال خدمت به صنعت کشور کرد.
الان کسی سهام اون شرکتو داشته باشه باید کجا سهمشو بگیر بارغ از ده هزارسهم شرکت رودارم اطلاعی دارین در این موضوع
You
من هم نام این بزرگ مرد را شنیده ام که خیلی کمک به مردم می کرده است .روحش شاد
باسلام اگه اطلاعی دارید راهنمایی کنید لطفا
۴۰ سهم ۵۰۰۰هزار ریال از کارخانه ریسندگی کاشان بنام پدر و پدر بزرگ هست از سال ۱۳۷۰ دیگه خبری از سود نیست