مشکلات و بحرانهای فرش دستباف در ایران چیست؟
بحران فرش ایران به مجموعه عواملی اطلاق می شود که حیات این صنعت-هنر قدیمی که اقتصاد و زندگی بسیاری از مردم ایران را رونق می بخشیده، تهدید می کند.
بدون شک نام بردن از فرش دستباف در هر نقطه از این کره خاکی بدون یاد کردن نام مقدس ایران، پوچ، ابتر و بی ارزش خواهد بود. ایران یکی از خاستگاه ها و زادگاه های اصلی فرش دستباف بوده و در حال حاضر یکی از مهم ترین و مؤثرترین کشورهای جهان در بازار هنر صنعت فرش دستباف می باشد.
در این یادداشت به صورت کلی به اصلی ترین بحران هایی که فرش دستباف ایران گریبانگیر آن است خواهم پرداخت.
عدم پذیرش شغل قالیبافی
واقعیت این است كه جریان رشد و گسترش تولید فرش و راهیابی آن به بازارهای خارج، در مسیر حركت خود دچار مفاسد و مشكلاتی شده كه شاید بتوان آنها را تاحدودیدر عناوین زیر خلاصه كرد.
عدم پذیرش قالی بافی به عنوان یک حرفه جدی و مفید برای كشور از سوی مسئولین وطبیعتاً عدم برقراری ضوابط حمایتی و نظارتی و عدم اجرای برنامههای صحیح كارگاهی درمورد این حرفه.
انقراض نسل متخصص و هنرمند در عرصه فرش
كمتر از یک دهه دیگر تولید كنندگان فرش در ایران باید برای تأمین طراح و بافنده و حتیرفوگر و پرداخت كار چراغ بدست، گرد شهرها بگردند ولی افسوس یاد از گذشتگان و آثار آنها كنند.
اگر تولید كنندگانی كه از فرش میلیونها تومان استفاده بردهاند، فقط یک درصد منافع خود را جهت ایجاد یک آموزشگاه و یا یک سازمان برای حمایت هنرمندان این حرفه صرفكرده بودند امروز معدود باقی مانده این صنتعگران محبور نبودند كوله بار هنر خویش را بهدوش گرفته برای دستمزد بیشتر از این كارگاه به آن كارگاه بروند و اگر خطرات و مفاسدی كه فرش ایران را تهدید میكند بماند،بر فرش همان خواهد گذشت كه برخی انتظار دارند.
ابهام در سیاست دولتها نسبت به فرش
تلاش ما در نشان دادن اهمیت اقتصادی فرش و تعداد خانوارهایی كه در این رشته فعالیتمیكنند میتواند نشانگر زیانهای ناشی از بیاعتنائی به حرفه قالی بافی باشد.
وسعتاعتراضات، دادخواهیها و چارهجوئیها نشانگر آن است كه نه تنها فرش هرگز در برنامهریزیهای اقتصادی، اجتماعی، مطرح نشده و مورد توجه قرار نگرفته بلكه بطور مستمر وسهلانگارانه برنامههائی در جهت تخریب و تضعیف و تهدید این حرفه صوت گرفته كهبارزترین نمود، وارد كردن فرش ماشینی و گسترش تبلیغات شبانه روزی این صنعت مصنوعی در رسانه های این كشور است.
متاسفانه برخی کارها، هر چند احتمالا به نیت خیر و رفع مشكلات قالی بافی اعمالی (بعضاً نادرست) صورت گرفته است، ازجمله ورود بیرویه انواع پشمهای خارجی و چاپ نقشههای فرش به تعداد زیاد میباشد كه زیان آنها هم اكنون به صورت تكثیر نقشههای غلط توسط افراد ناآگاه دیده شده و درآینده نیز موجب قلابی شدن فرشهای دستباف خواهد شد.
این مشکل که با توجیه كمک به قالی بافان كم درآمد بیان شده تبدیل به طعمه مناسبی برای دلالان و واسطهها بوده که قالیبافان را به ناچار در جهت توسعه و گسترش تقلب و بافته های پست، رهنمود می کنند و هیچ حرکتی نیز در برابر این اعمال تاکنون انجام نشده است.
باید از مسئولین سوال کرد آن واحدهای تعاونی تولید گسترده كه جنس در اختیار قالیباقان بگذارد و بافتههای آنانرا بخرد و یا به آنها كمكهای فنی و آموزش بدهد در كجاها قرار دارند؟
بطوركلی دولت باید در شرایطی كه حمایت و توسعه صنایع سنتی و روستائی مورد اعتقاد و تایید غالب مسئولین مملكتی است، سیاست خود را در مورد قالی باقی روشن نماید. به ویژه باید از برنامههای كوتاه مدت و مخاطرهآمیز كه بنابه توصیههای خصوصی افراد و گروههای سودجو و یا واسطه صورت میگیرد خودداری كند.
قالی بافانی كه مشابه تمامواحدهای تولیدی نیازمند برنامهریزی های درازمدت برای تأمین مواد اولیه، مصالح، كمكهایفنی، دادن وام و ایجاد تعاونی است و این حداقل كاری است كه درباره حرفهای این چنین مفیدو این چنین كم توقع و این چنین غیروابسته میتواند صورت گیرد.
بررسی نظریات مخالف حرفه قالیبافی
در زمینه نظریات مخالفآمیز در برخورد با مسأله فرش میتوان به چند عامل اشاره كرد از جمله:
فرشبافی حرفهای استعماری و باعث جلوگیری از رشد اجتماعی است
این اعتقاد هر چند نوعی اظهار نظر (نتیجهگیری) جدید قالیبافی بشمار میرود معمولا بردو نوع طرز تفكر استوار است.
اول اینكه كسانی معتقدند اصولا رواج قالیبافی در عصرجدید را كشورهای خارجی و كمپانیهای وابسته فیالمثل شركت زیگلر و یا كمپانی شرقباعث شدهاند.
دیگر اینكه نوع كار بدلیل نوع بهرهكشی از نیروی انسانی تلقی شده در راههرگونه پیشرفت رابر كارگران میبندد علیالظاهر هر دو این اعتقادات بر نوعی ارزشهایانسانی استوار است.
در مورد اول كافیست گفته شود بنابراین استدلال هرگونه صنعت و یا حرفهای در هیچكشوری نباید توسعه یابد و محصولات آن به خارج صادر شود زیرا افزایش خریدارانخارجی به معنای سلسله استعماری است بدون هیچ شک و تردیدی نمیتوان این كاررا انجامداد مگر با برنامه ریزی و كارهای حساب شده میتوان محصولات را به خارج از كشورصادر كرد.
در مورد نظریه دوم آن است كه میپذیریم بزرگترین نقطه ضعف فرشبافی ایران شرایط كار استثمارگرانه و بهرهكشی بیش از حد كار فرمایان بوده است و میپذیریم كه به دلیلشرایط ناهنجار تولید، قالی بافان از محرومین اقشار اجتماعی بودهاند و در زندگی فروختهشده آنان كوچكترین نشانی از آموزش، بهداشت و تأمینهای اجتماعی نبوده است.
این واقعیتاست كه بیماریهای استخوانی، سل، كوری، نقص عضو در زندگی قالیبافان ایران حضوردائمی داشته است و غالب آنها بیسوادند این واقعیت است كه در این كارگاهها كودكان به دنیامیآمدند و پای دار بزرگ میشدند بدون دستیابی به هیچ پرورش فكری آینده ساز به محضتوانستن پشت دار مینشستند. اینها همه واقعیاتی دردناک و غیرقابل انكار است، ولی همهصحبت از تولید است و شرایط كار.
آیا نمیتوان فرش را در شرایط مناسب تولید كرد. آیا كارگاه نمیتواند بزرگ و آفتابگیرباشد. آیا كارگر فرش نمیتواند بیمه باشد نباید باز نشسته شود؟ مجبور نباشد افرادخانوادهاش را برای تحویل كار به بند كشد؟ آیا باید همواره ارباب و كارفرما و صاحب كارصاحب قالیبافی و خانوادهاش باشد و بسیاری آیاهای دیگر.
فرشبافی محكوم به عقبنشینی در مقابل فرش ماشینی است
اول آنكه قالی بافی نوعی حرفه بومی كشاورزی است كه به دلیل سهولت تولید و عدم نیازبه عوامل مادی وقتی خاص جوامع صنعتی گسترش فوق العاده یافته و به شدت اشتغال زا میباشد. بدان معنا كه هر كس میتواند با استفاده از ابتدائیترین وسایل اقدام به تولید فرشكند سهولت نصب دستگاه در درون خانه و استفاده از افراد خانواده خود یكی از مهمتریندلایل بقاء این حرفهها است.
دیگر آنكه فرش كالائی است كه علاوه بر ویژگیهای مادی و اقتصادی تاحدودی كیفیات یک كالای هنری و تزئینی ر در خود دارد این عوامل باعث گردیده كه فرش در زمانهای مختلف مورد پسند طیف وسیعی از مردم جهان با سلیقههای مختلفقرار گرفته و به طور طبیعی و سنتی درصدر كالاهائی كه برای تكمیل و تزئین خانه مورداستفاده است قرار داده شود. با روند اقتصاد كشورهای جهانی روزی برسد كه تمامیكشورها به تبع آنها ایران صنعتی شود و آنگاه میتوان درباره سرنوشت فرش و سایر هنرها
فرش دستباف کالایی لوکس، تجملی و غیر مردمی است.
احتمالا صاحبان این نظریه بر این اعتقادند كه چون فرش بخصوص در شرایط فعلی مورد استفاده سرمایه داران و ثروتمندان دنیاست، كالایی لوكس است و این گروه عظیم شاغل درحرفه فرشبافی فیالمثل میتوانند به جای بافتن فرش، گندم بكارند و یا كاری انجام ددهند كه مردم مستضعف و محروم از آن بهرهمند شوند.
شاید هدفی كه در این نظریه نهفته اعتقادی از روی حسن نیت باشد ولی ما از اینكه كالائی را تولید میكنیم كه در كنار هنرهای دیگر (عمدتاً از طریق سرمایداران) قرار میگیرد شرمنده نیستیم.
ما نفت را هم به سرمایه دارانمیفروشیم، حتی بدتر از آن به جنگ افروزان. ولی این گناهی به گردن فرش و فرشبافینیست اما این بحث به یک واقعیت دردناک باید اشاره بكنیم. آن اینست كه متأسفانه امروز براثر تورم كه بیش از همه بر گروههای متوسط الحال اثر دارد فرش دستباف كه در زمانهایگذشته در خانه همه طبقات اجتماع روی هم افتاده بود، از زیر پای مردم عادی بیرون كشیدهشده و به جای آن فرش ماشینی و نمد گسترانیده شد این مسألهای است كه چنانچه موردبررسی قرار گیرد احتمالا راههائی را برای كاهش و یا تعدیل تورم خواهد گشود.
با این حال هنوز فرش ایران در بازارهای جهانی با وجود این شرایطهای ناگوار رتبه خود را حفظ كرده ولی باید تلاش كرد كه فرش دستباف ایران روز به روز رتبه خود را جهانیتر كند و بازار تجاری و جهانی را كاملا از آن خود كند و دست دیگر كشورها از این هنر باارزشقطع شود و گوی سبقت را از آنان بگیرد.
برای این كار هم نیاز به شرایط مساعد كارگاهی ـ محل كار ـ شرایط كار برای بافندگانقالی ایران دارد. و كوتاه كردن دست دلالان و سلف خرها امكانپذیر میباشد.
منابع و مأخذ
1 ـ ساولی، جواد. مقدمهای بر شناخت قالی ایران، انتشارات فرهنگسرا، سال 1370.
2 ـ مجموعهی مقالات چهارمین كنفرانس بینالمللی فرش ایران، انتشارات مركز توسعهصادرات ایران، شهریور 1374.
3 ـ به آذین، م.ا، قالی ایران، انتشارات ابنسینا، سال 1346.
4 ـ وكیلی، ابوالفضل. كارگاه فرش ایران، انتشارات هنر، سال 1380.
5 ـ صوراسرافیلی، شیرین. فرش ایران، انتشارات تهران، سال 1379.